دوازده قرن غربت ...
اما از کجا شروع کنم ؟ شکوه از دوست کنم یا دشمن ؟
دردمندانه و صادقانه میگویم ، همین از غربتت بس که فردی همچون من
بخواهد از این غربت بنالد و بخواهد که دیگران را متوجه تنهایی ، غربت و
مظلومیت آن مضطر فاطمه علیهاالسلام کند .
از این درد و از عمق غربت و مظلومیت فرزند خود قرنها پیش جد بزرگوارش نالید و فرمود :
" صاحب هذا الامر الشرید الطرید الفرید الوحید " (بحارالانوار، ج51، ص120)
" (امام) عهده دار امر ( نجات انسان ها ) همان رانده ی آواره ی بی کس تنهاست"
مولای من
همیشه آرزو داشتم که کاش از ابتدا از همان موقعها که مدرسه میرفتم ، از
همان وقتها که برای کنکور درس میخواندم ، کسی مرا برای ورود به دانشگاه
محبت امام زمان علیه السلام تشویق میکرد .
ای پدر مهربان اهل عالم ! کاش
کارکرد همه واحدهای درسی دانشگاه، تبلیغات مذهبی، همایش های فرهنگی، نشست
های علمی اردوهای سیاحتی زیارتی تو بودی، کاش تو هم سهمی از نتیجه همه
مسابقات قرآنی و نهج البلاغه داشتی و این گونه از یاد نرفته بودی .
اما چندی است از خیالت سرشارم و در قلب خویش گرمای حضورت را با تمام وجود احساس می کنم . گویی دوباره متولد شده ام .
ای صمیمیت جاری ! زندگی بدون تو مردگی است. در این فتنه ها و ابتلائات آخر الزمان دستم را رها مکن .
آقای از پدر مهربان تر ! باید
نام و یاد تو را فریاد کرد . نه فقط به هنگام سوگند خوردن . تو در انحصار
هیچ صنف ، طایفه ، گروه و حتی مذهبی نیستی ، تو متعلق به همه بشریتی .
ای آقای بزرگوار ! کاش
می توانستم به همه بگویم که تو منشی و دربان نداری ، هر وقت هر کس اراده
کند ، هر وقت دلت از همه جا و همه کس بگیرد ، بدون وقت قبلی و بی واسطه می
تواند با تو ارتباط برقرار کند .کافی است که یک بار
" یا صاحب الزمان" بگوید .
آن وقت است که تو بی لحظه ای درنگ نگاه مهربانت را به او معطوف می کنی . اصلا مگر نه این است که شان تان، شان "پدری" هم
هست ، که هست و اگر خود را از فرزندان تو بدانیم ، می توانیم همان گونه که
با پدر جسمانی خویش با ادب و احترام به گفت و گو می نشینیم ، با تو هم که "پدر معنوی" ما
هستی دائما نجوا کنیم و برایت از حرف هایی بگوییم که حتی با کسان نزدیک هم
قابلیت طرح آن ها را نداریم و با تو که رازدار مهربان هستی در میان
بگذاریم .
شاید این گونه با متوسل شدن و زنده نگهداشتن یاد و احساس حضور دائم تو
در قلب و جانمان به وظیفه ارتباط و تمسک با امام عصر(عج) جامه عمل بپوشانیم
. شاید نتیجه دائمی با تو که محبوب دل هایی ما را در لحظه لحظه ی زندگانی
نجات دهد . تا زمانی که این پیوند باقی است زندگی در دینداری ما معنادار و
مصون از آفات و خطرات خواهد بود .
آقا جان! داشتم از
غربتت می گفتم از اینکه چقدر مظلومی ، از اینکه هر روز ساعت ها در اینترنت
بیهوده پرسه می زنیم . ساعت ها را به مطالعه روزنامه ها و مجلات و دیدن
فیلم های سینمایی و سریال های پلیسی و طنز که گاه مملو از صحنه های گناه و
اختلاط محرم و نامحرم است؛ می پردازیم، اما دریغ از خواندن یک روایت !
در دوران سراسر حرمان غیبت که دسترسی به تو امام بزرگوار برایمان ممکن
نیست، احادیث رسیده که – هم سان کلام خداست- در دسترس هست اما دریغ ....
امام مهربانم!
چقدر بد است که فراموش کرده ایم هر جا قلبی می تپد و نفسی در سینه جاری
است ، هر کجا آثاری از حیات هست ، همه از وجود و برکت توست و همه میهمان
سفره تو هستیم . اما چه سود که سفره دار و ولی نعمت را از یاد برده ایم .
مولای من! قرن هاست که تو غریبی .
ای همه محبت و عاطفه ! دعایم
کن تا زینت تان باشم و نه مایه شرمساری . از خدا بخواه که توفیق درک عمق
غربت و مظلومیتت را به من عطا فرماید . بخواه که حتی برای لحظه ای از یاد و
دعا برای تعجیل فرج و رفع هم و غم تو غافل نشوم.
این را می دانم که نور محبت و معرفتت را خدا در قلب هر کس که بخواهد می
اندازد . اصلا نه به کتاب و دفتر است و نه به خواندن و نوشتن . پس از خدا
بخواه اقیانوس بی کران معرفت و محبتت را جرعه جرعه در کامم بریزد و توفیق
استقامت در راه مستقیم و بر مسیر محبت تو را از ما نستاند .
دلم گرفته مولای من!
دلم به وسعت سکوت تو و به عمق غریبی ات گرفته است.
در زمانه ی نامردمی ها
چاهی را میخواهم تا فریاد بزنم
زخمی ام مولای من!
مرهمی می طلبم از دستی که بوی دستان تو را بدهد،مولای من!
در یاب مرا مولا !