|
|
تحلیل روند سیر تاریخی شیطان گرایی |
چهارشنبه 90 مهر 13 |
|
همانطور که در بررسی ادوار مختلف سیر تاریخی شیطان گرایی دیدید،این جریان تا اواسط قرون وسطی سیر تکاملی خود را پیموده و بیشتر در لایه های مخفی جوامع شکل گرفته است. بدین معنا که آئین ها و آموزه های جادویی و شیطانی در میان منحرفین جوامع بدوی و فرقه های رازآمیز در دوران باستان وقرون وسطی،کم کم شکل گرفته و در بسیاری موارد صورت آئینی به خود گرفته است. در این روند قوم بنیاسرائیل میراث بانشیطانگرایی است. از دورههای بدوی و باستان که در مصر و بابل و مناطق شمال آفریقا، جنوب غرب آسیا و جنوب شرق اروپا آواره بودند و از تمدنهای مختلف توجه و تجلیل از نیروهای شر، ستایش الاهة باروری و مادر-خدا را آموختند و فنون سحر و علوم جادویی و سایر علوم و فلسفهها را به تدریج فراگرفتند و حدود قرن یازدهم تا سیزدهم که نظریة تجلی و سایر نگرشهای عرفانی از جهان اسلام توسط اعراب یهودی به گنجینة حکمت پنهان یهود منتقل شد. در این دوره یعنی مجموعه هزارههای باستان تا حدود هزارة اول مسیحیت که به اواسط قرون وسطا میرسد، حرکت تکاملی سنت شیطانی با محوریت خانوادههای بزرگ و پر نفوذ یهودی سپری شد.[1]
این در حالی است که از اواسط قرون وسطی به بعد،این جریان حالت انکشافی به خود گرفته است. بدین صورت که آموزه ها و آئین های شیطانی به صورت مدون در آمده و در دسترس افراد خارج از حلقه های سری قرار می گیرد. نخستین پرده برداری، ترویج و شیوع سحر و جادو در قرون یازده به بعد است که تا امروز به اوج خود میرسد. پرده دوم از قرن سیزدهم به بعد با علنی کردن عرفان یهود (کابالا) آغاز میشود و امروز به اوج جلوهگری خود رسیده است. پرده سوم دخالت در نهضت علمگرایی و روی آوری به دانش در عصر رنسانس بود، که با تکیه بر علوم سرّی و مبانی کابالا و در چهارچوب تحریفات سنت یهودی – مسیحی رویکرد به دانش را بر شالودة سکولاریسم رقم زدند و سپس در پرده چهارم با ایجاد سازمان ماسونی به جذب دانشمندان و درونی کردن ارزشهای شیطانی برای آنها پرداختند. و در پردة پنجم از سطح نخبگانی به حوزة فرهنگ عمومی آمدند و موسیقی شیطانی را ابداع و ترویج نمودند و از طریق آن نمادها و آیینهای شیطانی را آشکارا به نام شیطان معرفی کردند. پرده ششم سینمای شیطانی است که ایدئولوژی شیطانگرایی را در سراسر جهان تبلیغ میکند و پردة جادویی به ذهن جهانیان انداخته و همانند ساحران فرعون که ریسمانها را مارهای زنده و جنبنده نمایاندند، شیطان را مدبری قدرتمند مینماید.[2]
البته باید این نکته را نیز مد نظر داشت که این انکشاف ابتدا توسط گرو های مخفی فراماسونری در میان طبقه ی اشراف و نخبگان جوامع صورت گرفت و در سده های اخیر با تدبیر خاصی برای پیشبرد اهداف خود درمیان عموم مردم نیز منتشر می شود.
آلیس بیلی از رهبران جامعه تئوصوفی در کتاب عمومی سازی سلسله مراتب سران به این روند اشاره کرده و می گوید:" بدون شک، در حال حاضر آشنا سازی عموم مردم با ماهیت تعالیم اسرار آمیز از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. … هنگامی که آن سرور همراه پیروان و شاگردانش بیاید، ما باید برای تازه واردان، تعالیم اسرار آمیز را ترمیم کرده و معانی زود فهمی از آن ارائه کنیم."[3]
نکته قابل تامل دیگری که در بررسی این سیر تاریخی با آن مواجه می شویم این است که از اواخر دوران مدرن (قرن 19)، رهبران و هدایت کنندگان جریان شیطان گرایی برای آن که بتوانند سریع تر این آموزه های شیطانی را در میان عموم مردم ترویج نمایند به تدریج شروع به حذف جنبه های خشونت آمیز از آموزه ها و آئین های شیطان گرایانه نموده و بیشتر بر جنبه های لذت گرایی و نفس پرستی ان تاکید می نمایند. به همین دلیل است که می بینیم در فرقه های معروف شیطان گرایی در این مدت همچون فرقه تلما و سیطنیسم که توسط آلیستر کرولی و آنتوان لاوی تاسیس شده اند بیشتر بر جنبه های شهوانی و لذت گرایی وجود انسان تاکید می شود و برخی آئین های خشن به جا مانده از دوره های قبل را به صورت نمادین انجام می دهند. برای مثال آنتوان لاوی در کتاب انجیل شیطانی در بخشی با عنوان انتخاب برای قربانی کردن انسان می نویسد:"یک شیطان گرا تحت هیچ شرایطی به قربانی کردن حیوانات یا کودکان نمی پردازد!اما برای قرن ها مردان ادیان سامی سعی می کردند به دروغ این عمل را به ما نسبت دهند"[4]
اما با این وجود، هنوز هم می توان انجام آئین های خشن شیطانی را در دوطیف از شیطان گرایان ملاحظه نمود:
اول شیطان پرستان حرفه ای: گروه هایی از فرقه ها و انجمن های مخفی منحرف که با اعتقاد کامل به اجرای برخی سنت های جادوگری مانند قربانی انسان می پردازند. منتهی به علت عضویت برخی افراد سرشناس در این گروه ها و مخفیکاری فوق العاده آن ها دست یابی به اسناد موثق درباره اعمال شیطانی آن ها مشکل است.[5]
دوم شیطان پرستان آماتور: گروه هایی از شیطان گرایان که اعضا آن ها نوجوانان تازه وارد هستند. این طیف برای جلب توجه عمومی به خودشان بعضا آئین های خشنی را مرتکب می شوند که حتی مورد تائید روسای برخی از فرقه های شیطان گرایی نیست. برای مثال در بخشی از کتاب سیری در تاریخ جادوگری اشاره ای به وضعیت اینچنین گروه هایی در دهه های 60 و 70 می شود. " در اروپا و آمریکا قلب حیوانات را با خار سوراخ میکنند . تندیسهای مستهجن مومی میسازند، در کلیساها به طرز شرمآوری به مقدسات توهین میشود. البته این کارهایی که سرو صدای آن بلند میشد معمولاً از سوی تازه کارها انجام میگرفت، و افراد حرفهای ترجیح میدادند به عنوان مذهبی بیضرر، بلکه مفید در جامعه شناخته شوند.[6]
همچنین در دوران معاصر شیطان گرایی می توان به وضوح پشتیبانی همه جانبه ی مراکز قدرت و استعماری را از این جریان مشاهده نمود.چنان که شاهدیم از بعد از دهه 60 میلادی آموزه ها و قالب ها ی شیطان گرایانه به طور هماهنگ در حوزه های مختلف فرهنگی،هنری،اجتماعی و دینی ترویج داده می شود.برای نمونه می توان به موارد زیر اشاره کرد.شکل گیری گروه های موسیقی با ظواهر شیطانی در نیمه دوم دهه 60 ، شکل گیری فرقه های شیطان گرایانه همچون سیطنیسم در سال 1966،ساخت فیلم های سینمایی با نمایش متفاوت از شیطان و کاراکترهای شیطانی مانند فیلم "کودک رزماری" ساخته رومن پولانسکی در سال 1968 و از آن پس حجم عظیم فیلم های معناگرا با اشاره مستقیم به مقولات شیطانی،ترویج ظواهر شیطان گرایانه در صنعت پوشاک،زیور آلات و حتی آرایش های ظاهری افراد جوامع مختلف
[1] . شیطان پرستی موجی در زمان حال یا طرحی برای آینده
[2] . شیطان پرستی موجی در زمان حال یا طرحی برای آینده
[3] . مقاله فراماسونری و دین نوین جهانی-ص 18
[4] .البته با تاریخچه ی سیاهی که از این جریان و فرقه های شیطان پرستی در طول تاریخ گفته شد،پرواضح است که این کارنامه سیاه که آئین های خشنی همچون قربانی انسان از ملزومات آن ها بوده است با چند خط جمله و طرح چند ادعا قابل پاک کردن نیست.
[5] . نمونه ای از این اسناد فیلم مستندی است با عنوان "Bohemian Grove" ساخته مستند ساز مشهور آمریکایی "الکس جونز" که در آن از یکی از مراسمات مخفی گروهی موسوم به "Bohemian Club" که از سال 1873 تشکیل شده است، به صورت مخفی فیلم برداری شده که در آن آئیدن های خشن شیطانی صورت می گیرد. آنتونی سوتن سردبیر ماهنامه “نامه ققنوس ” در سال 1996 در مقاله ای مفصل که خلاصه آن اینجا آورده شده چنین نوشت :
تا چند ماه پیش فکر می کردیم که “بوهمیان گراو” جایگاه سیاستمداران بزرگ واشینگتن است و به مدارکی که خلاف آن را ثابت می کرد اهمیتی ندادیم … اما مقاله جدیدی از “اوبراین ” و “فیلیپس” تحت عنوان ” دگرگونی آمریکا ” دید ما را نسبت به این گروه و فعالیتهایش عوض کرده است ، بنا به گزارشهای موثق به غیر از مشروبخواری و استفاده از مواد مخدر با گرایشهای هم جنس بازانه فعالیتهایی همچون آدم ربایی- تجاوز – بچه بازی و قربانی های خونین هم در “بوهماین گراو” صورت می گیرد که البته بازپرسی های پلیس در سال 1947 متوقف گشت.
دهها سال است که شایعاتی مبنی بر اتفاقات عجیب در بوهمیا گراو(Bohemian Grove) همه جا پخش شده است ، منابع دقیقتری خبر از مراسم “درودی” می دهند…مراسمی که در آن مردان با رداهای قرمز به رژه در مقابل بت بزرگ جغد شکلی می پردازند که آن را بت بزرگ ملوخ (moloch) می نامند…پایان مراسم با تپه ای از لاشه های قربانی شده مردانی که خود را خدمتکار بت بزرگ می دانند همراه می شود…
|
|
نظر بدهید
|
|
|
|
|
|
|