سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
   

 

گمنام تا لحظه ظهور
 
دانشنامه عاشورا



سرباز گمنام امام زمان(عج)

پست الکترونیک
پروفایل مدیر وبلاگ

زمستان 1387
بهمن 1387
اردیبهشت 89
مرداد 89
شهریور 89
شهریور 90
مهر 90
آذر 90
» ()
زمستان 1387
بهمن 1387
اردیبهشت 89
مرداد 89
شهریور 89
شهریور 90
مهر 90
آذر 90

» سفرزیارتی.سیاحتی وهمیشگی آخرت
»
» سرلوحه برنامه های امام زمان(عج)
» نشانه های ظهور امام زمان چیست؟
 

معنای زندگی جمعه 90 مرداد 21
 

 

در مورد معنای زندگی اولا باید دو امر را از یکدیگر تفکیک کرد . گاه مراد از معنای زندگی، هدف زندگی است و گاه مراد از آن، فایده زندگی است و اینها خیلی با هم متفاوتند . نخست، درباره معنای زندگی، به معنای هدف زندگی سخن می‏گویم . گاه هدف به موجودی که دارای علم و اراده است، نسبت داده می‏شود و گاه به موجودی که دارای علم و اراده نیست . حال ما در میان موجوداتی که دارای علم و اراده هستند، توجه خود را به انسان محصور می‏کنیم . موجود صاحب علم و اراده، در یکایک کارهای آگاهانه‏ای که انجام می‏دهد، رسیدن به چیزی را در نظر دارد که به آن هدف می‏گوییم .

 

     ادامه صفحه بعد                                                                                                                  



 

نظر بدهید

 
 
 

عاشقِ چه کسی باشیم؟! جمعه 90 مرداد 7
 

در میدان مهر و محبت، مهم‌تر از هر
مسأله‌ای، «ارزشمندی محبوب و معشوق» است. چرا که تنها عاشق‌پیشگی و دلدادگی
نیست که از انسان موجودی متفاوت می‌سازد، بلکه مهم‌تر از آن ارزشمندی و
بزرگی موجودی است که محبت انسان بدان تعلق می‌گیرد.


عشق
و محبت، یکی از ویژگی‌های منحصر به فرد آدمی است که در کنار عقل و درایت،
از او موجودی متفاوت ساخته است. انسان به وسیله این دو بال بزرگ و
خارق‌العاده می‌تواند به نقاطی از عالم، پرواز کند که پای هیچ موجودی به
آنجا نرسیده است و هیچ مخلوقی توان پای نهادن به آن را ندارد.

خداوند،
انسان را چنان آفریده که گویا بدون مهرورزی و علاقه مندی نمی‌تواند زندگی
کند. نوزاد تازه به دنیا آمده هم که هنوز چیز زیادی از این دنیا نمی‌فهمد،
خیلی سریع علاقه مندی هایی پیدا می‌کند و جدایی از آن‌ها را بر نمی‌تابد.
یکی از سخت‌ترین تنبیهات بشری زندان است. اما نه به خاطر سختی‌های مادی که
معمولاً در زندان‌های امروزی دیگر خبری از این سختی‌ها نیست. بلکه همین
جدایی و فراق، چنان آزار دهنده است که گویا از هر عذابی دردناک‌تر
می‌نماید.

بنابراین باید گفت که محبت هدیه‌ای الهی است که خداوند در
فطرت آدمی جاسازی کرده و آن را جزئی جدایی ناپذیر از وجود او قرار داده
است. اما مهم این است که این زلال پرارزش وجودی و این هدیه آسمانی «در کجا
به کار گیری می‌شود» و «به پای چه موجودی ریخته می‌شود» و «ارزانی چه کسی
یا چه چیزی می‌گردد»؟

 

ارزش گذاری عشق و علاقه

نگاهی
به علاقه مندی های مردم در جوامع مختلف بشری نشان می‌دهد که بسیاری از
آن‌ها ارزش این هدیه آسمانی را نمی‌دانند و آن را به هر کس و ناکسی اهدا
می‌کنند. درست مثل بچه خردسالی که حاضر است گردن بند طلای خود را در عوض یک
اسباب بازی ارزان قیمت بدهد و مدتی کوتاه با آن خوش باشد.

چه خوب
می‌شد اگر همه انسان‌ها پیش از علاقه‌امند شدن به هر موجودی، با خود
می‌نشستند و یک حساب و کتاب عاشقانه می‌کردند. فطرت پاکشان را قاضی
می‌کردند و قبل از ارزانی داشتن زلال محبتشان به دیگران، آن را ارزش گذاری
می‌نمودند. اما افسوس که عشق و علاقه، در بسیاری از مواقع، دیگر دروازه‌های
ادراکی را می‌بندد و راهی برای نفوذ در دل باقی نمی‌گذارد. چرا که به قول
پیامبر عزیزمان:

حُبُّکَ للشَّیْء یُعْمی و یُصِمُّ(عوالی اللآلی، ج ?، ص ???)؛ «عشق تو به چیزی، کور و کرت می‌کند.»

پس
بیایید پیش از آنکه عاشق کسی شویم و علاقه به چیزی پیدا کنیم، آن را به
آزمایشگاه ارزش گذاری ببریم و پس از اطمینان از والایی آن، محبت خود را
ارزانی‌اش بداریم.

اما چه عواملی در این ارزش گذاری تأثیر گذار است؟

عامل اول: ارزشمندی محبوب

در
میدان مهر و محبت، مهم‌تر از هر مسأله‌ای، «ارزشمندی محبوب و معشوق» است.
چرا که تنها عاشق‌پیشگی و دلدادگی نیست که از انسان موجودی متفاوت می‌سازد،
بلکه مهم‌تر از آن ارزشمندی و بزرگی موجودی است که محبت انسان بدان تعلق
می‌گیرد.

بنابراین هر چه محبوب انسان ارزشمندتر باشد، محبت به او نیز
ارزش بیشتری می‌یابد و هر چه کم ارزش‌تر باشد محبت به او نیز سخیف‌تر
خواهد بود. اما و ای به حال آن روزی که محبوب انسان از مرز بی ارزشی هم
فراتر رود و در امتحان ارزش گذاری نمره منفی بگیرد که چنین عشقی دیگر از
انسانیت انسان چیزی باقی نخواهد گذاشت.

دلی که علاقه موجودی گران‌بها
را در خود می‌پروراند، خود نیز گران‌قیمت و پرارزش می‌گردد. درست مثل عکسی
زیبا از یک منظره دل انگیز. لذتی که در دیدن یک عکس زیبا از یک منظره دل
انگیز در دل انسان ایجاد می‌شود گاه همانند دیدار همان منظره دلربا است.
بنابراین علاقه به موجودات ارزشمند بر ارزش انسان می‌افزاید و رنگ و لعاب
خوشی بر دل او می‌زند.

در مقابل دلی که شیفته موجودی کم ارزش یا بی ارزش می‌گردد، قیمت خود را به زیر می‌کشد و از ارزش و اعتبار خود می‌کاهد.

بسیاری
از مردم از این مسأله غافلند که علاقه مندی هاشان چه تأثیر شگرفی در زندگی
آن‌ها می‌گذارد و چه دگرگونی عظیمی می‌تواند در وجود آن‌ها ایجاد کند.
پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله می‌فرماید:

المَرءُ مَعَ مَن أحَبَّ(الکافی، ج 2، ص 126)؛ آدمی همراه کسی است که دوستش دارد.

بنابراین
میان ارزش هر انسانی با ارزش محبوبش رابطه تنگاتنگی وجود دارد که بسیاری
از مردم به آن توجه نمی‌کنند و از کنار آن به راحتی می‌گذرند. شاید اگر
می‌دانستند که علاقه به یک بازیگر بداخلاق یا دوست داشتن یک فوتبالیست
بزهکار یا رفاقت با یک رفیق بدکار چه بلایی بر سر دل بیچاره آنان می‌آورد و
با وجود پاکشان چه می‌کند، هیچ وقت محبت خود را به پای او نمی‌ریختند و
اندک توجهی هم به او نمی‌کردند.

عامل دوم: ارزشمندی انگیزه

محبت
و مهرورزی به هر موجودی ممکن است با انگیزه‌های مختلفی شکل بگیرد و دلایل
متفاوتی داشته باشد. گُل را همه دوست دارند اما برخی به خاطر رنگ و بوی
نازنین آن، برخی برای هدیه دادن به محبوبشان، برخی برای شادمان سازی دیگران
و برخی هم برای سود آور بودن تجارت آن.

«انگیزه ارزشمند»، می‌تواند
رنگ و بوی عشق را دگرگون سازد و به آن هویتی تازه بخشد. علاقه به کافران و
دوست داشتن جاهلان در نگاه اول بسیار بی ارزش و حقیر است. چرا که از «عامل
ارزشمندی محبوب» برخوردار نیست.

 

 اما اگر همین علاقه و محبت،
با انگیزه‌ای والا ـ همچون نجات و هدایت دیگران ـ شکل گیرد، چنان ارزشمند
خواهد شد که پیامبران را در صف اول چنین محبتی خواهد نشاند.

در مقابل
علاقه به بهترین موجودات عالم اگر با انگیزه‌ای حقیر همراه گردد، چنان از
ارزش آن می‌کاهد که قابل مقایسه با جلالت آن محبوب نخواهد بود.

اما بدا به حال کسی که با انگیزه‌ای حقیر، عاشق موجودی سخیف گردد که دیگر تاریکی اندر تاریکی است.

نتیجه: عاشق که باشیم؟

با توجه به دو عاملی که گفته شد می‌توان چنین نتیجه گرفت که:

1
بهترین حالت این است که انسان، با والاترین و ارزشمندترین انگیزه‌ها، عاشق
بهترین و والاترین موجودات عالم گردد. چه کسی بهتر از خداوند مهربان یا
پیامبران و امامان یا اولیاء و مردم متدین جامعه که محبوب ما باشند. اما نه
با انگیزه‌های مادی بلکه با انگیزه‌هایی که هم ترازشان باشد.

2
علاقه به مردم عادی جامعه هم اگر با انگیزه‌ای خالصانه و رنگ و بویی الهی
شکل گیرد، بسیار ارزشمند خواهد بود. بنابراین مهرورزی به عموم مردم محبتی
است بس ارزشمند که نباید از آن پرهیز کرد.

3 علاقه مندی به گمراهان
نیز به شرط آنکه با انگیزه هدایت آنان شکل بگیرد شایسته و درخور ستایش است.
اما به شرط آنکه توانایی هدایت و قدرت جذب او را داشته باشیم. اما رد صورت
عدم چنین قدرتی چنین علاقه‌ای هم نکوهیده خواهد بود.

4 روشن است که علاقه به مردم عادی جامعه همچون رفیق و فامیل با انگیزه‌های سخیف مادی، نکوهیده و بی ارزش است.

5
همچنین واضح است که علاقه به بدکاران و بزه کاران عالم بسیار نکوهیده است
اما بدتر از آن این است که انگیزه علاقه به چنین افرادی نیز بزه کاری و
بدکاری آنان باشد.




 

نظر بدهید

 
 
 

نامه ای به امام زمان ارواحنافداه جمعه 90 مرداد 7
 

آیا
تا به حال شده که در جمعی باشید ولی خود را تنها احساس کنید؟ گویی هیچ کس
در کنارت نیست. برای من این مسئله خیلی پیش آمده بارها پیش آمده تمام
افرادیکه به آنها دلبستگی دارم در کنارم بوده اند ولی هیچ چیز خوشحالم نمی
کرد. دنبال کسی می گشتم ولی هر چه جستجو می کردم نمی یافتم وبه این فرمایش
مولایم می رسیدم که فرموده اند: من تنهایم. من غریبم.

جداً در بین این همه جمعیت در بین شیعیان حتّی در بین افرادیکی خود را محب امام زمان معرفی می کنند آقا بفرمایند:من تنهایم؟
ای به فدای تنهائیت آقای من قربان غریبی ات مولای من.
ما
همیشه میگوئیم آقا امام حسین (علیه السلام) مظلوم هستند. اما فکر کرده اید
که آقا امام زمان مظلومتر هستند چرا که امام حسین علیه السلام 72 یار با
وفا داشتند . حضرت زینب را داشتند خواهری دلسوز . اما در زمان ما مردم هنوز
آن امادگی را پیدا نکرده اند که بتوانند امام زمانشان را یاری کنند و به
امامشان وفادار باشند. در روز عاشورا مردم آن جور عزاداری می کنند و مانند
فرزند پدر از دست داده اشک می ریزند اما در نیمه شعبان به بهانه جشن وشادی
اما در غفلت از حقیقت یاری از این حرفها بیشتر دلم می گیرد. خدای من تا کی؟
واقعا چه صبری حضرت دارند؟

بیرون از خانه که میروم از وضع رقت بار
جامعه دلم می گیرد واشکم می ریزد و باز به خانه پناه می آورم . طاقت دیدن
این صحنه ها را ندارم به خود می گویم بمیرم برای دل حضرت که ناظر به اعمال و
رفتار ما هستند. آنان که خوابشان به مرگ منتهی شده یک جور ومن که ادعای
دوست داشتن حضرت را دارم هم یکجور . چه تحملی؟ همه را می بینند. غصه می
خورند. اما واقعا چه کسی است که تمام لحظات به یاد حضرت باشد واین یاد باعث
ساخته شدن او بشود. البته افرادی اینگونه هستند ولی انگشت شمار.

یکی
از دوستانم می گفت که فردی حضرت را در خواب دیده آقا فرموده اند برای من
مثل قوم آل داود دعا کنید . بمیرم که حضرت پیغام می فرستند کو گوش شنوا؟
همه غرق در دنیای خود شده اند فقط خود را مقید کرده اند که حتما سفره هفت
سین شان را بیندازند مبادا کسری داشته باشند وروز سیزده را حتما بیرون روند
مبادا که آن سال برایشان نحس شود.

دلم می خواهد در بین مردم بروم و
فریا د بزنم: شما که اینقدر به این چیزهای بی ارزش اهمیت می دهید چه اندازه
مواظب هستید که دل آن محبوب را نرنجانید؟ و بر خلاف رضایتش قدمی بر
ندارید؟ مگر نه این است که مرگ سراغ همه مان می آٍید . آیا نمی خواهید لحظه
مرگ شب اول قبر که شاید همین امشب باشد بر بالین تان بیاید وحالتان را
بپرسد ؟ پس چرا شما حالش را نمی پرسید ؟مگر نمی خواهید در خانه تنها و نا
مانوس و پر وحشت قبر لطف وعنایتش شامل حالتان شود واز وحشت قبر بکاهد ؟ پس
چرا با او انس نمی گیرید و به بهانه انس با طبیعت باعث رنجش آن عزیز می
شوید؟

مگر می شود کسی پیوسته به یاد او باشد در فراقش اشک بریزد برای ظهورش دعا کند ولی آن
حضرت او را از یاد ببرد ؟
مگر کسی می شود که مهدی موعود به فریادهای مشتا قانه منتظرانش پاسخ نگوید؟
نه هرگز آقا چشمه احسان و لطف است. او ارباب مولا وآقاست . او بسیار مهربان است. حتّی مهربانتر از پدر به فرزندش .

این غم عشق تو بی تاب و توانم کرده شعله بر جانم و رسوای زمانم کرده
درد دوری تو مولا به خدا پنجه بر قلبم وآن سر نهانم کرده
شوق دیدار تو ای حجت حق بیزار از این دار جهانم کرده


امام زمان تنهای واقعا تنهای وقتی بین این همه جمعیت 313 نفر نیست یعنی اوج تنهای و غربت و بی کسی
وقتی این همه میگن دوست دارن و منتظرتن ولی اعمالمون اعمالشون برخلاف حرفشونه  یعنی امام زمان تنها یعنی امام زمان رو سیاهم رو سیاهیم ..
یعنی این همه انسان  هنــوز گرفتارن.....


برای سلامتی یه عزیزی دعا کنید ...................دعا فراموش نشه















 

نظر

 
 
 

غربت پر درد تو ... جمعه 90 مرداد 7
 

دوازده قرن غربت ... اما از کجا شروع کنم ؟ شکوه از دوست کنم یا دشمن ؟

دردمندانه و صادقانه می‌گویم ، همین از غربتت بس که فردی همچون من
بخواهد از این غربت بنالد و بخواهد که دیگران را متوجه تنهایی ، غربت و
مظلومیت آن مضطر فاطمه علیهاالسلام کند .

از این درد و از عمق غربت و مظلومیت فرزند خود قرن‌ها پیش جد بزرگوارش نالید و فرمود :

                   " صاحب هذا الامر الشرید الطرید الفرید الوحید " (بحارالانوار، ج51، ص120)

                 " (امام) عهده دار امر ( نجات انسان ها ) همان رانده ی آواره ی بی کس تنهاست"

مولای من
همیشه آرزو داشتم که کاش از ابتدا از همان موقع‌ها که مدرسه می‌رفتم ، از
همان وقت‌ها که برای کنکور درس می‌خواندم ، کسی مرا برای ورود به دانشگاه
محبت امام زمان علیه السلام تشویق می‌کرد .

ای پدر مهربان اهل عالم ! کاش
کارکرد همه واحدهای درسی دانشگاه، تبلیغات مذهبی، همایش های فرهنگی، نشست
های علمی اردوهای سیاحتی زیارتی تو بودی، کاش تو هم سهمی از نتیجه همه
مسابقات قرآنی و نهج البلاغه داشتی و این گونه از یاد نرفته بودی .


اما چندی است از خیالت سرشارم و در قلب خویش گرمای حضورت را با تمام وجود احساس می کنم . گویی دوباره متولد شده ام .

ای صمیمیت جاری ! زندگی بدون تو مردگی است. در این فتنه ها و ابتلائات آخر الزمان دستم را رها مکن .

آقای از پدر مهربان تر ! باید
نام و یاد تو را فریاد کرد . نه فقط به هنگام سوگند خوردن . تو در انحصار
هیچ صنف ، طایفه ، گروه و حتی مذهبی نیستی ، تو متعلق به همه بشریتی .

ای آقای بزرگوار ! کاش
می توانستم به همه بگویم که تو منشی و دربان نداری ، هر وقت هر کس اراده
کند ، هر وقت دلت از همه جا و همه کس بگیرد ، بدون وقت قبلی و بی واسطه می
تواند با تو ارتباط برقرار کند .کافی است که یک بار

 " یا صاحب الزمان" بگوید .

آن وقت است که تو بی لحظه ای درنگ نگاه مهربانت را به او معطوف می کنی . اصلا مگر نه این است که شان تان، شان "پدری" هم
هست ، که هست و اگر خود را از فرزندان تو بدانیم ، می توانیم همان گونه که
با پدر جسمانی خویش با ادب و احترام به گفت و گو می نشینیم ، با تو هم که
"پدر معنوی" ما
هستی دائما نجوا کنیم و برایت از حرف هایی بگوییم که حتی با کسان نزدیک هم
قابلیت طرح آن ها را نداریم و با تو که رازدار مهربان هستی در میان
بگذاریم .


شاید این گونه با متوسل شدن و زنده نگهداشتن یاد و احساس حضور دائم تو
در قلب و جانمان به وظیفه ارتباط و تمسک با امام عصر(عج) جامه عمل بپوشانیم
. شاید نتیجه دائمی با تو که محبوب دل هایی ما را در لحظه لحظه ی زندگانی
نجات دهد . تا زمانی که این پیوند باقی است زندگی در دینداری ما معنادار و
مصون از آفات و خطرات خواهد بود .

آقا جان!  داشتم از
غربتت می گفتم از اینکه چقدر مظلومی ، از اینکه هر روز ساعت ها در اینترنت
بیهوده پرسه می زنیم . ساعت ها را به مطالعه روزنامه ها و مجلات و دیدن
فیلم های سینمایی و سریال های پلیسی و طنز که گاه مملو از صحنه های گناه و
اختلاط محرم و نامحرم است؛ می پردازیم، اما دریغ از خواندن یک روایت !

در دوران سراسر حرمان غیبت که دسترسی به تو امام بزرگوار برایمان ممکن
نیست، احادیث رسیده که – هم سان کلام خداست- در دسترس هست اما دریغ ....

امام مهربانم!
چقدر بد است که فراموش کرده ایم هر جا قلبی می تپد و نفسی در سینه جاری
است ، هر کجا آثاری از حیات هست ، همه از وجود و برکت توست و همه میهمان
سفره تو هستیم . اما چه سود که سفره دار و ولی نعمت را از یاد برده ایم .

                                                         مولای من! قرن هاست که تو غریبی .

ای همه محبت و عاطفه ! دعایم
کن تا زینت تان باشم و نه مایه شرمساری . از خدا بخواه که توفیق درک عمق
غربت و مظلومیتت را به من عطا فرماید . بخواه که حتی برای لحظه ای از یاد و
دعا برای تعجیل فرج و رفع هم و غم تو غافل نشوم.

این را می دانم که نور محبت و معرفتت را خدا در قلب هر کس که بخواهد می
اندازد . اصلا نه به کتاب و دفتر است و نه به خواندن و نوشتن . پس از خدا
بخواه اقیانوس بی کران معرفت و محبتت را جرعه جرعه در کامم بریزد و توفیق
استقامت در راه مستقیم و بر مسیر محبت تو را از ما نستاند .


دلم گرفته مولای من!

 دلم به وسعت سکوت تو و به عمق غریبی ات گرفته است.


 در زمانه ی نامردمی ها

 چاهی را میخواهم تا فریاد بزنم

 زخمی ام مولای من!

 مرهمی می طلبم از دستی که بوی دستان تو را بدهد،مولای من!

 در یاب مرا مولا !




 

نظر بدهید

 
 
 

چادر اذیتت نمی کنه؟ جمعه 90 مرداد 7
 

دقت که کرده باشی، چادر خودش همه را غربال می‌کند.  شده است وسیله‌ی محک بسیاری از دختران و زنان سرزمین من.

بچه‌تر که بودیم، وقت بازی که می‌شد، پارک که می‌رفتیم، مسابقه که
می‌گذاشتیم، کوه که می‌رفتیم، ... مدام باید در کلنجار بودی ، هم با خودت و
هم با دیگران.

که وقتی دخترکان همسن و سالت چادر از سر بر می‌دارند - به راحتی - و مشغول بازی می‌شوند، تو هم می‌خواهی بازی کنی، اما با چادر.

چادری
که اصلاً دوست نداری از سر درش بیاوری و این در حالیست که مورد شماتت یا
سرزنش بزرگتر و کوچک‌تر قرار می‌گیری که : "وقت بازی چادرت رو دربیار، چه
طوری می تونی با چادر بازی کنی؟"

دبیرستانی که شدیم، مهمانی‌هایی که
باید کمک می‌کردیم به بزرگ‌ترها، سینما که می‌خواستیم برویم، کوه که
می‌رفتیم، ... مدام باید در کلنجار می‌بودی، با خودت و با دیگران.

که
"مگه با چادر می تونی سفره پهن کنی و کمک کنی؟ " یا "مگه با چادر می تونی
ظرف بشوری؟" و "سینما می خوای با چادر بیای؟ ضایع است بابا. اونجا کسی این
جوری نمیره"

"با چادر می خوای بری کوه؟؟؟      می‌افتی نمی تونی خودتو کنترل کنیا" و...

چادری
که حتی به بهانه‌ی یک ساعت کار و فیلم و کوه نوردی هم حاضر نبودی درش
بیاوری. چرا که در صورت نبودش، حس نبود چیزی و سنگینی نگاه‌های ناسالم
دیگران شدیداً احاطه ات می‌کرد... انگار باید در برابر این نگاه‌ها چیزی
می‌داشتی که الآن نداری و قرار است سنگینی نگاه‌هایشان کم کم شانه‌ات را خم
کند...

به دانشگاه که رفتیم، وسایلی که باید مدام دستمان می‌گرفتیم، کلاس‌ها
و... و البته بهتر بگویم، جو دانشگاه ... مدام تو را به کلنجاری دوباره سوق
می‌داد. کلنجاری با خودت و با دیگران.

باید می‌دیدی دختران جوانی را که روز اول با چادر می‌آیند و یک ماه بعد کم کم چادر از سرشان می‌افتد.

باید
می‌دیدی، به اجبار، دخترانی را که تا در دانشگاه از ترس ... (هر چیزی یا
کسی) چادر سر می‌کنند و دم در، سریع چادر را از سر درآورده ، تا می‌کنند و
وارد محوطه می‌شوند.

باید می‌دیدی دختران چادری ناراضی از چادر سر کردنشان را...

باید
می‌دیدی ، به اجبار دخترانی را که به دلیل کمبودهایی که حس می‌کنند در
برابر دختران بد حجاب دیگر، از چادری بودنشان شرم دارند. و برای جبرانش
اکثر دوستانشان چادری نیستند.

و تو همچنان دوست داشتی چادر از سرت نیفتد، نه به خاطر چادر که
عزیزترینش می‌داری، به خاطر خودت که دانشگاه را با سالن مد اشتباه
نگرفته‌ای و آمده‌ای تا صرفاً درس بخوانی و فعالیت کنی، ... و به خاطر خودت
که پسران دانشگاهتان ، تو را با عروسک‌های مد روز دانشگاه اشتباه نگیرند
که بخواهند با هر بهانه‌ای نزدیکت شوند...

و تو همچنان دوست داری درس بخوانی، کلاس بروی، طراحی کنی، کارگاه شرکت کنی، اردو بروی ، ... و زندگی کنی، با چادر!

ازدواج
که کردیم، مهمانی‌هایی که باید به اجبار، خودمان را به عنوان تازه عروس
زیبای رویایی فرض می‌کردیم تا در خانواده همسرمان، ناچاراً بدرخشیم،
رقابت‌هایی که با دختران و زنان دیگر ایجاد می‌شد و ما نا خواسته وسط ماجرا
بودیم، سفرهایی که با فامیل می‌رفتیم، تولدها و میهمانی‌هایی که شرکتمان
در آن‌ها اجباری بود، همه جا و همیشه باید مدام در کلنجار می‌بودی، هم با
خودت و هم با دیگران.

که تو هنوز دوست داری چادر حریم تو باشد با
نامحرم حتی اگر این نامحرم، فامیل باشد، که تو هنوز دوست داری چادر چتر
حفاظ تو باشد از نگاه‌های گاه و بیگاه نامحرمانی که در اطرافت حضور دارند،
که تو هنوز چادر سر کردنت را دوست داری چه مشکی‌اش باشد و چه رنگی که هر
دفعه قرار است با رنگ لباس‌ها و روسری‌ات ست شود...

اما باید تحمل کنی وقتی می‌شنوی "چادر اذیتت نمی کنه؟"

در
حالی که تو دوست داری هنوز هم مهربان باشی و باعث اذیت دیگران نشوی، گرچه
چادر تو را هم اذیت نمی‌کند. بلکه مهربان‌ترت می‌کند تا زنان دیگر در حضور
تو آرامش داشته باشند همسرشان توجهش جلب نمی‌شود... اما با این همه؛

باید
تحمل کنی وقتی می‌بینی دختران و زنان فامیل، گاه و بیگاه، با بهانه و بی
بهانه، با کمال بی تفاوتی به دیگران و در اوج نامهربانی، چادر از سر در
می‌آورند ، تا مثلاً زیبایی‌هایشان مخفی نماند (حالا برای چه کسی معلوم
نیست)

باید تحمل کنی حرف‌های زنان و دخترانی را که مدام شکایت دارند "اگر شوهرم چیزی نگه، میخوام چادرم رو بردارم. چادر به نظر من چیز اضافی ایه"

باید
تحمل کنی ، وقتی تو چادر را دوست داری و با بودنش آرام می‌شوی،و البته
مهربان‌تر... ... حتی اگر تنها مؤنث چادری کل مهمانی فامیلی‌تان یا جمع
حاضر باشی...


بدانیم و بیاموزیم که حجاب و پوشش، حصار و زندان تن
نیست بلکه مأوی و محل امنی برای عروج به آزادی و اندیشه‌های کمال گرایانه
از کالبد خویش است.  




 

نظر بدهید

 
 
 

دانلود یکشنبه 90 مرداد 2
 

من با قدمی حال میکنم شما هارو نمیدونم

"ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده

گوشه ای از کربلا جا و مکانم بده

ما خراب افتادگان گوشه ی می خانه ایم

مست چشم ساقی و دیوانه ی پیمانه ایم

دلبر  ما  با   نگاهی  اختیار  از  ما  گرفت

عقل ما را جلوه ی رخسار یار از ما گرفت

ما ز دریای جنون می خورده و مجنون شده ایم

از  مدار  عقل  و  شهر  عاقلان  بیرون  شدیم

انتظار عقل از دیوانه گان بی جا بود

چون که مجنون در کمند طره ی لیلا شدیم

دوزخ از من میگریزد گر بگویم یا حسین

آب و بر آتش بریزم گر  بگویم یا حسین"

 

یه مداحی تمیز از قدمی 

من علمدارم

 



 

نظر بدهید

 
 
 

محمود کریمی یکشنبه 90 مرداد 2
 

حاج محمود یدونس نیاز به تعریف نداره 

نفس بکش پسرم یک اذان بگو که پدر

کشیده لخته ی خون خالی از دهان کرده

بگو به جای تو اینک مرا به خیمه برند

مرا که داغ جوان زار و نا توان کرده

بنشینم از سوز جگر ناله بر آرم

بر صورت خونی تو صورت بگذارم

دانلودهمین شعر از حاج محمود

 

(از هر مداحی دانلود خواستید بگین  پیدا کردم میزارم)

بعضی روزا فکر میکنم بار گناهم کاری کرده با من که پیش تو رو سیاهم

 از خجالت بسته نگاهم درونم می سوزه از سوزش آهم

یاد گرفتاریم مییفتم یاد اون لحظه ای که می برنم

بیاد غسل و کفنم یاد فشار قبرم و فریاد زدنم

یاد عذاب و بدنم یاد اون لحظه ای که دوتا ملک سوال کنن

 یاد ساکت شدنم یاد اون شلاقایی که میزنن روی تنم

 که بگو خدات کیه قبلت کجاست چیه کتابت و اسم پیامبرت بگو

 کمکم کن نمونه جوابم توی گلو تو سوال اولی بگم علی

دیگه هرچی که بگن بگم حسین   من قبلتک؟ من دینک؟

دینم حسین    روحم حسین     عشقم حسین     اول حسین    آخر حسین مکه حسین     قبله حسین     زمزم حسین    صفا حسین    کعبه حسین

 میلاد حضرت اباالفضل (ع)  البته  قدیمیه 

هرکی پا عشقت بشینه



 

نظر بدهید

 
 
 

زندگی نامه امام حسین (ع) یکشنبه 90 مرداد 2
 

میدونین خیلی از ما فقط میریم هیئت و مسجد سینه میزنیم بر میگردیم خونمون روز از نو روزی از نو یعنی اصلا فکر نمیکنیم که فلسفه امام     حسین (ع) چی بود از کجا اومد و کجا رفت سینه زدن هیچ ارزشی نداره تا آقا امام حسین (ع) نشناسی <\/h2>

برای دیدن متن روی ادامه مطلب کلیک کنید<\/h2>

          یا حسین (ع)<\/h2>

 

نظر بدهید

 
 
 

حسین سیب سرخی یکشنبه 90 مرداد 2
 

سیب سرخیم خدای قشنگ میخونه

 

مارا به جرم عاشقی دیوانه خواندند

عشق علی در سینه را افسانه خواندند

عشقم کشیده دیوانه باشم

بر شمع رخسار علی پروانه باشم

علی  لای لای  قشنگ می پسندید من که خوشم میاد

 

 



 

نظر بدهید

 
 
 

سید جواد ذاکر یکشنبه 90 مرداد 2
 

جایه سید خالیه تازه بعد این مددت یه جورایی فامیل من میشد  

برای شادی روح مداح اهل بیت صلوات

 

 خواهم نماز عشق معنا کنم   

در رحمت بر شما وا کنم

من با نام حسین وضو می گیرم 

آرزوم بین نماز بمیرم

تویی بسم الله الرحمن الرحیم

راه تو هست صراط المستقیم

مادرت زهرا رحمان است و رحیم

زینب تو مالک یوم الدین

ایاک نعبد ایاک نستعین

مهدی تو باشد مالک زمین

عشق حسین در خون و در رگم

فقط بگو این دیوونه سگم

 



 

نظر بدهید

 
 
 
» پایگاه جامع عاشورا
» ابزار و قالب وبلاگ
» یا صاحب الزمان (عج)
» عاشق آسمونی
» عاشقان
» اگه باحالی بیاتو
» فرزانگان امیدوار
» عَشَقه
»
»
» قل هوالله احد
» PARSTIN ... MUSIC
» جاده های مه آلود
» هواداران بازی عصر پادشاهان ( Kings-Era.ir )
» ● بندیر ●
» لنگه کفش
» بچه مرشد!
» سکوت ابدی
» کلبه درویشی
» TOWER SIAH POOSH
»
» هم نفس
»
» آخرین روز دنیا
» هه هه هه.....
» KING OF BLACK
» جبهه وبلاگی غدیر
» یا علی مدد
» مهر بر لب زده
» اکبر پایندان
» کانون فرهنگی شهدای شهریار
» پژواک
» ****شهرستان بجنورد****
» مجله اینترنتی شهر طلائی
» آقاشیر
» بازی موبایل،بازی جاوا،بازی سیمبین،دانلود بازی موبایل های جدید
»
» سایت جامع اطلاع رسانی برای جوانان ایرانی
»
» امام مهدی (عج)
» سفیر دوستی
» تنهایی......!!!!!!
»
»
» تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
» ثریای کویر ایران
» .: شهر عشق :.
» تراوشات یک ذهن زیبا
» پیامنمای جامع
» پرنسس زیبایی
» بوی سیب BOUYE SIB
» عکس های عاشقانه
»
» ردِ پای خط خطی های من
»
» یادداشتهای فانوس
» انسان جاری
» *bad boy*
» واقعه
» روستای زیارتی وسیاحتی آبینه(آبنیه)باخرز
» صفیر چشم انداز ایران
»
» شبستان
» سربازی در مسیر
» برادران شهید هاشمی
»
» شهداشرمنده ایم _شهرستان بجنورد
» har an che az del barayad
» نور
» Dark Future
»
» عشق
» ترانه ی زندگیم (Loyal)
» توشه آخرت
»
» Manna
» السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
» مجموعه بیانات رهبر معظم
» سیاه مشق های میم.صاد
»
» عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر)
» اواز قطره
» محمد قدرتی MOHAMMAD GHODRATI
»
» یه دختره تنها
» حکیم دزفولی
» فروش نرم افزار آموزشی و راهنمای تحصیل و تست زن
» مردود
» شهید شلمچه
» گروه اینترنتی جرقه داتکو
» نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
» لنده، سلیمان شهرویی
»
» شاه تور
» Note Heart
» به وبلاگ بر بچون دزفیل(دزفول) خوش اومهِ
» هر چی تو دوست داری
» گلی از بهشت
» پاتوق دخترها وپسرها
»
» این نیز بگذرد
» کان ذن ریو کاراته دو ایلخچی
» ژئوماتیک
» اهلبیت (ع)،کشتی نجات ما...
» کیمیا
» اخراجیها
» نوری چایی_بیجار
» * روان شناسی ** ** psychology *
» بیان مبین
» هرچه می خواهد دل تنگم میذارم
» سایه های خیال
» صاعقه
» مهربانی
» اصولی رایانه
» بادله گشت
» « عــــــفـــــــاف و حـــــجــــــاب »
» دل نوشته های یک دیلامی
» خیارج سرای من است
»
» کلبه ی عشق
» ایرانیان ایرانی
» توتویی
» خــــــــــــــــاطــــــــــــره هـــا
»
» چشم انتظار
» نبض شاه تور
» صل الله علی الباکین علی الحسین
» مجله اینترنتی
»
»
» پر شکسته
» زخم خورده
» تینا
» از فرش تا عرش
» خانه همدلان
» غلط غو لو ت
» مهدویت و انتظار
» عجیب ترین آدم .....
» برو بچه های ارزشی
» جامع ترین وبلاگ خبری
» Sea of Love
» گمنام
» فقط خدا
» مذهب عشق
» اس ام اس خنده دار . اس ام اس روز
» خـــــستــــــــــــه امـــــــــــــــــ
»
» مناجات با عشق
»
» از یک انسان
» ثانیه ها...
» موهیول
» دیدبان اینترنتی
» فقط من برای تو
» یادداشتهای روزانه رضا سروری
» مطالب جالب
» عشقی
» نوجوونی از خودتون
» شهد
» ME&YOU
» به تو می اندیشم ...
»
»
»
» ...افسانه نیست
» عا شقان وهواداران استقلال
» به بهترین وبلاگ سرگرمی خوش امدید
» تبریک می گوییم شما به ساحل رسیدید!!!!!
»
» پری دریایی
» رد پای...
» به دلتنگی هام دست نزن
» چه زود دیر میشه
» جیگر نامه
» امیدزهرا omidezahra
» صبح دیگری در راه است ....
» * امام مبین *
» جوانان بیجار
» صدفم همیشه با من بمان
» سکوت شبانه
»
» سه ثانیه سکوت
»
» **قافله نت**
» جوک و خنده
» وباگی خالی از خنده
» دهاتی
» دکتر علی حاجی ستوده
» مسائل شیطان پرستی در ایران و جهان
» محبت و عشق
» یه سایت با حال
»
» قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی
»
»
» کشکول
» سیب گلاب
»
» fazestan
» آرمش در هیاهو
» حقیقت سبز
» عسل....
»
» حاج آقا مسئلةٌ
» بسیج مظهر وحدت ملی
» فریاد بی صدا
» هر چی بخوای
»
» عاشقانه
» حزب الله هم الغالبون
» سحر
» من وتنهاییهام
»
» JUST
» به نام خدایی که در این نزدیکیست
» مدیا پلیر
» آشنای غریب
» جوادقدرتی..خوش آمدید..javadghodrati..بفرماییدچایی..نظریادت نره..
» جاذبه
» یه دختر تنها
» از ایلجیما خوشگل تر؟؟؟
» هر روز به روزیم
» تنهایی من
» دیار غم
»
» کر مـــــا نـــــــــــــــــــشاه دو
» فقط به عشق تو سمیرا من این دنیا را دوست دارم
»
» آخرین منجی
» خانه اطلاعات
» مریم جون !
» کلبه تنهایی
» دکتر علی حاجی ستوده
» ***تبلیغات اگاهی است *****
» RezaPishro
» تکنیک های تست زنی ، جزوات کنکور ، سوالات دبیرستان و پیش دانشگاهی
» آســــــمــونـــی بــاش
» حدائق ذات بهجة
» غلط غولوت
»
» باران
» ....ازاد....
»
» چرند و پرند
» ایــ عزیـــــز ـــــــران
» سوارکاری
»
» دنیای واقعی
»
» تبلیغ ِآگهی
» فروشگاه لوازم منزل،خودرو،کامپیوتر، موبایل و کیتهای الکترونیکی
» کتاب، مهندسی، روانشناسی، مدیریت، اقتصاد، لغتنامه، شعر، داستان
» فروشگاه نرم افزارهای سیستم عامل، طراحی گراف
» فروشگاه فیلم، کارتون، بازیهای هیجانی، تی شرت
» فروشگاه استثنایی
» مرغ باغ ملکوتم
» موقتاً بدون نام
» برگی از دفتر زندگی
»
»
»
» سوز و گداز
»
»
» موج آزاد اندیشی اسلامی
»
» عاشق تنها
»
»
» تا ریشه هست، جوانه باید زد...
»
»
» تفریحات مجازی (همه چی)
» شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
»
» ..:: نـو ر و ز::..
»
»
»
»
»
»
»
»
»
» کتاب خور کوچک
» ESPERANCE2
» کالای بیستِ بیست در فروشگاه بیست وای بیست
» فروشگاه متفاوت
» MANIFESTER
» آخرین آهنگها Last Music
» یه آسمان ستاره
» عکس های توپ گلها همه آفتاب گردانند
» پرسش مهر . ...... چگونه خدمتگذار خوبی باشیم
» دهکده مجازی مشاوره و روان شناسی خانواده
» کانون هواداران پارک ساعی
» مدرسه راهنمایی شهید محمود آهنی امینه (توحید سابق)
» سرافراز
» فرزاد ملوس و پرنیاجون
» درباره ی رپ و دوست شدن با شما
» خونه ی دل
» دانلود سوالات کنکور دکتری
 
کل بازدید : 248911
بازدید امروز :6
بازدید دیروز : 20
تعداد کل پست ها : 172
» پیام‌رسان
» نقشه سایت
» اوقات شرعی

  RSS 2.0  

مرجع قالبها و ابزارهای مذهبی

By Ashoora.ir & Blog Skin